خشم سکوت

ساخت وبلاگ
سکوت ،حرف، گفتن، نگفتن، حرف‌های تلنبار شده
من  هیچ وقت آدم حرف زدن نبودم
بیشتر شنیدم تا اینکه بخوام حرف بزنم  یامجلس گرم کنم ، اکثرا شنوده بودم تا گوینده
ناراحت شدم ..رنجیدم ولی حرفی نزدم قورتش دادم ،این همه نگفتن فرستاده شد توی  قلبم مچاله شد خسته شد  
به جای تمام گفتن ‌هام نوشتم از همه چیز..کمک می‌کرد بهم، حالم رو خوب می‌کرد
ولی کم کم قلمم هم خشک شد
نمی‌نوشت برام یا شاید هم خودم  باعث خشک شدنش شدم
شرایط خیلی سخت‌تر شد 
 نمیدونم این صفحه رو باز کردم که چی بگم یا با این حرف‌ها به کجا برسم
ولی کلمه‌ای واسه ادامه دادنش پیدا نمی‌کنم:)
  
عروسی بود؟...
ما را در سایت عروسی بود؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msokot118g بازدید : 77 تاريخ : يکشنبه 9 آذر 1399 ساعت: 21:11